تو به من بگو...
بگو که مرز میان تحمل و عصیان کجاست...؟
و من تا به کجا و تا به کی می باید به نام تحمل و نجابت...
رفتار های تورا را نادیده بگیرم...
روزی از همراه زندگی ام انتظار استواری داشتم...
همچون کوه...
ولی شکننده یافتمش...
همچون شیشه...
1391/11/27 - 18:09
میگفت:
1391/11/27 - 18:26 توسط Mobileمثل
کوه
پشتم
ایستاده..
ولیکن
هرگاه
صدایش
کردم..
چیزی
نشنیدم
جز
پژواک..
اوراست میگفت:
چون
کوه
پشتم بود..
1391/11/27 - 18:28 توسط Mobileومن
انعکاس
صدای
خویش
را
می شنیدم..
nima
سلام شقایی جان...
1391/11/27 - 18:30 توسط Mobileنت گلفتم اومتم دیده..
اولین نیما
1391/11/27 - 18:31اولین نیماچیه..شقایق؟
1391/11/27 - 18:37 توسط Mobileهمون افرین نیما
1391/11/27 - 18:38اون آورینه شقاشقا..
1391/11/27 - 18:41 توسط Mobileمن اینجولی میگم خوف
1391/11/27 - 18:42آخی..ببخسید..عمونینالو.سماهل جول
1391/11/27 - 18:50 توسط Mobileدوس دالی بدو..اصن خدی هم دشنده..تی دفته..اصن آورینه..همون ته شدایدمیده اس..عمویی بد.اخ